سفارش تبلیغ
صبا ویژن
طمع کشاننده به هلاکت است و نارهاننده ، و ضامنى است حق ضمانت نگزارنده ، و بسا نوشنده که گلویش بگیرد و پیش از سیراب شدن بمیرد ، و ارزش چیزى که بر سر آن همچشمى کنند هر چند بیشتر بود مصیبت از دست دادنش بزرگتر بود ، و آرزوها دیده بصیرت را کور سازد و بخت سوى آن کس که در پى آن نبود تازد . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

صفحات اختصاصی
 
خاطرات ویادداشتها
آمار و اطلاعات

بازدید امروز :139
بازدید دیروز :170
کل بازدید :655746
تعداد کل یاداشته ها : 198
103/9/3
12:29 ع

 

من پذیرفتم شکست خویش را.

پند های عقل دور اندیش را...

من پذیرفتم که عشق افسانه نیست.

 این دل درد آشنا دیوانه نیست.

میروم شاید فراموشت کنم..

با فراموشی هم آغوشت کنم....

میروم از رفتن من شاد باش.

از عذاب دیدنم آزاد باش..

گرچه تو تنهاتر از من میروی...

آرزو دارم ولی عاشق شوی....

تا بفهمی درد را...

بفهمی معنی برخوردهای سرد را